امروز احساس کردم چقدر انرژی روحیم کم شده !همش دارم کارهام و به فردا میندازم ... یه عالمه پول خرج میکنم اما اصلا بهش اهمیت نمی دم . انگار اصلا مهم نیست جه اتفاقی میفته ....
چند تا کار مهم دارم که می خوام توی این چند ماهی که تا آخر سال مونده انجامش بدم :
اول : چون توی ۴ ماه اخیر ۵ کیلو اضافه وزن پیدا کردم می خوام تو یک ماه به وزن سابقم برگردم !!
دوم :برای امتحان IELTS اول آبان ثبت نام کردم . خیلی نخوندم یعنی اونجوری که بقیه می خونن من اصلا نخوندم ... اما هنوز 2 ماه مونده فکر کنم با یه برنامه ریزی بتونم موفق بشم ......
سوم : لطفا به من نخندید !
من دانشجوی کارشناسی ارشد ام ترم آخر دانشگاه آزاد!!!! اما می خوام انصراف بدم به زودی خبرش رو اینجا می ذارم ....
و دوباره کنکور بدم می تونیین بگید این چه دل خجسته ای داره ! اما من هم دلایل خودم و دارم اولا این دانشگاه آزاد جونم و تو شیشه کرده واسه من که عادت ندارم واسه قدم زدن تو دانشگاه هم پول بدم غیر قابل تحمله .... حساب کردم اگه هزینه ترم مونده و پروژه و مقاله رو جمع کنم و هزینه کلاس آمادگی ارشد رو ازش کم کنم نصفش باقی می مونه ! یه مبلغی حدود 2.5 میلیون !
مهمترین علت دیگه گرایشمه که دوسش ندارم و ازش لذت نمی برم ! جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته !
پس به زودی میام تا بگم برنامه هام چیه !!!!
قول می دم هر روز هم از پیشرفتم تو رژیم و ورزش بنویسم .............
سلام
اول از خودم می گم چون وقتی تو بقیه وبلاگ ها می رم و نام و نشون از نویسنده نیست کنجکاو می شم .
یه آدمم از جنس لطیف ! کمی احساساتی با یه عالم تجربه در دوران جوانی.....
یه مهندس ام ! از نوع کامپیوتری
از امروز می خوام برنامه های زندگیم و بنویسم . دغدغه هام رو و گاهی هم دلتنگی هام رو . نمی دونم اصلا کسی این ها رو می خوه یا نه اما من واسه دل خودم می نویسم ............