روزهای تنهایی

این هم یه جور دفتر خاطرات اما از نوع دیجیتالی ؟!

روزهای تنهایی

این هم یه جور دفتر خاطرات اما از نوع دیجیتالی ؟!

دل تنگی...

چرا دلم  براش اینقدر تنگه ؟ کنارمه  ...تو خونه ... میبینمش اما بودنش و حس نمی کنم ...اخم می کنه بی حرف ... دلم برای یه نگاه عاشقانه ...یه آغوش بی دغدغه آرامش بخش ... یه بوسه ... تنگ شده ......... اینه منو یاد اهنگ هم خونه گوگوش میندازه ........ 


هم خونه من ای خدا از من دیگه خسته شده
کتاب عشق ما خونده شده بسته شده

خونه دیگه جای غمه اون داره از من دور میشه
این خونه قشنگ ما داره برامون گور میشه 

ای دل من ای دیوونه بذار برم از این خونه
ا
اون دست گرم و مهربون با دست من قهره دیگه
چشمای غمگینش با من قصه شادی نمیگه

هم خونه من با دلم خیال سازش نداره
دستای مردونه اش دیگه میل نوازش نداره میل نوازش نداره

ای دل من ای دیوونه بذار برم از این خونه

وقتی به یاد اون روزا بوسه بو موهاش میزنم
سرش به کار خودشه انگار نه انگار که منم

شب تا میخوام حرف بزنم اون خودشو به خواب زده
اون مثل روزگاز شده یه روز خوبه یه روز بده یه روز خوبه یه روز بده

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد