روزهای تنهایی

این هم یه جور دفتر خاطرات اما از نوع دیجیتالی ؟!

روزهای تنهایی

این هم یه جور دفتر خاطرات اما از نوع دیجیتالی ؟!

دوست گمشده من

از دوران دبیرستان یه دوستی داشتم به اسم بهناز ... یه دوست صاف وساده و یکرنگ ... یه دل دریایی داشت که همیشه بدی هایم رو می بخشید .... تا بعد از فارغ التحصیلی هم  با هم ارتباط داشتیم تا اینکه من به خاطرقبولی تو ازمون استخدام آمدم تهران  و دیگه ازش خبری نداشتم ... (ازدواج کرده بود و خونه اش تلفن نداشت و موبایل هم نداشت نه خودش نه شوهرش) تا اینکه چند ماه بعد شنیدم که برادرش که تنها پسر خانواده بود فوت کرده و از فتش هم خیلی گذشته دیگه روم نشد برم خونه مادرش ...... بعد ازیه مدت هم که به شماره ای که از خونه مادرش  داشتم زنگ  زدم تلفن قطع بود ....  

از اون روزها ۳ سال گذشته  و من دلتنگ این دوست قدیمی ام.... دوستی که حتی تی جشن عروسیم نتونستم دعوتش کنم.....  

 امیدوارم روزی ببینمش .... و امیدوارم به خاطر اینکه توی اون روزهای سخت کنارش نبودم من رو ببخشه ..........

نظرات 1 + ارسال نظر
یلدا جمعه 2 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 05:21 ب.ظ http://khaterestoon.blogsky.com

منم خیلی از دوستامو اینجوری گم کردم ... اما تازگی ها از توی فیس بوک دارم کم کم پیداشون می کنم ...

یلدا جون خیلی گشتم حتی تو فیس بوک همه هستن الا اون !!!! حتی تو یاهو و گوگل هم گشتم اما ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد