احساس میکنم افسرده شدم ... این روزهاهمه در گیر خونه تکونی هستند و هیجان سال نو همه جا هست الا تو دل من ....
حس خونه تکونی ندارم .... حس غذا درست کردن ندارم ... حس بیرون رفتن ندارم ... حس کار کردن ندارم ... حس زندگی ندارم .....
این روزها انقدر سردم که سرمای وجودم خودم رو میلرزونه .....
دلم مامانم و میخواد یه آغوش بی توقع ....
سلامممممممممممممممم ریمیکم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/027.gif)
مشکلت حل نشد؟!
خوشحالم از اینکه بالاخره آپ کردی!!!
عزیزممممممممم هنوز ناراحتی؟!
اینجوری فکر نکن ... منم همینطورم ... اصلا حوصله ی عید رو ندارم ... دلم نمی خواد خونه تکونی کنم . خواهرم اومده خیلی حوصله ی اونم ندارم ... نمی دونم باید چیکار کنم حالم خوب بشه !!!