دیروز رفتم بانک ! بالاخره موفق شدم و شانس آوردم چون مسوول باجه گفت که اگه نمی آمدی احتمالا کارتت هفته دیگه باطل می شد.... صبح که حاضر می شدم آقای همسر گفت می خوای باهات بیام ... منم از خدا خواسته قبول کردم.... یادتونه تو پست قبلی شاکی بودم که چرا همراهم نمیاد حالا واقعا شرمنده ام ...
پ.ن :آقای همسر تا ظهر بدون اینکه حتی یک بار اخم به ابرو بیاره توی این گرما با من بود تا همه کارهام رو انجام بدم ...